معنی اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی, معنی اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی, معنی اbاci dاplmkت lcbj fdki jاki، mcri fdki، sjb kugr fi اj[اk aczd sdاsت، oz kad، sdاsتkbاcd، kwgpت اjbdad، lاcbاjd, معنی اصطلاح اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی, معادل اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی, اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی چی میشه؟, اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی یعنی چی؟, اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی synonym, اداره یاحکومت کردن بیمه نامه، ورقه بیمه، سند معلق به انجام شرطی سیاست، خط مشی، سیاستمداری، مصلحت اندیشی، کاردانی definition,